سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بعد ها از فروغ فرخزاد (چهارشنبه 87/2/4 ساعت 4:10 عصر)

او که تنهاست تنهایی را دوست دارد

مرگ من روزی فرا خواهد رسید

در بهاری روشن از امواج نور

در زمستانی غبار الود و دور

یا خزانی خالی از فریاد وشور

مرگ من روزی فرا خواهد رسید

روزی ازاین تلخ شیرین روزها

روز پوچی همچو روزان دگر

سایه ای ز امروزها  دیروزها !

دیدگانم همچو دالان تار

گونه هایم همچو مرمرهای سرد

ناگهان خوابی مرا خواهد ربود

من تهی خواهم شد از فریاد  درد

می خزند ارام روی دفترم

دستهایم فارغ از افسون شعر

یاد می ارم که در دستان من

روزگاری شعله می زد خون شعر

خاک می خواند مرا هر دم به خویش

می رسد از راه که در خاکم نهند

اه شاید عاشقانم نیمه شب

گل به روی گور غمناکم نهند

بعد من ناگه به یکسو می روند

پرده های تیره دنیای من

چشمهای ناشناسی می خزند

روی کاغذ ها ودفتر های من

در اتاق کوچکم پا می نهند

بعد من با یاد من بیگانه ای

در بر ائینه می ماند بجای

تار موئی .نقش دستی.شانه ای

می رهم از خویش می مانم زخویش

هر چه بر جا مانده ویران می شود

روح من چون بادبان قایقی

در افق ها دور پنهان می شود

می شتابند از پی هم بی شکیب

روزها و هفته ها وماهها

چشم تو در انتظار نامه ای

خیره می ماند بچشم راهها

لیگ دیگر پیکر سرد مرا

می فشارد خاک دامن گیر خاک!

بی تو دور از ضربه های قلب تو

قلب من می پوسد انجا زیر خاک

بعدها نام مرا باران باد

نرم می شویند از رخسار خاک

گور من گمنام می ماند به راه

                                                      فارغ از افسانه های نام و ننگ..



 
  • بازدیدهای این وبلاگ ?
  • امروز: 3 بازدید
    بازدید دیروز: 0
    کل بازدیدها: 9699 بازدید
  • درباره من

  • بیداری
    ارش
    شعر ها ی زیبای ایرانی لری
  • اشتراک در خبرنامه
  •