به نام خدا
به عشقت ای نگارم من بلا ها را خریدارم
به وقت غصه وهجران به دل مهر تودارم
همه شب تا سحرنالان رو چشم خون گریان
که در شرح فراق جان مثل ابر می بارد
دهم جان را سر کویت فدای حرف نیکویت
برای دیدن رویت به عهد خود وفا دارم
معطر کرده رویم شبنم دل ربای تو
تو هستی چون گلی خوش بو ولی من همچو یک خارم
فقط به عشق روی تو همیشه میکنم اهی
اگر دست از تو بردارم خدا داند که بیمارم
به جرم عاشقی با تو سرم را میدهم اخر
چه باک ازدادن جانم که من مهر تو دارم
|